سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غریب آشنا
  • غریب آشنا ( سه شنبه 86/1/14 :: ساعت 10:22 صبح)

    رنگ سال گذشته را دارد
    همه ی لحظه های امسالم
    سیصد و شصت پنج حسرت را
    همچنان می کشم به دنبالم
    قهوه ات را بنوش و باور کن
    من به فنجان تو نمی گنجم
    دیده ام در جهان نماچشمی
    که به تکرار می کشد فالم
    یک نفر از غبار می آید
    مژده ی تازه ی تو تکراری است
    یک نفر از غبار آمد و زد
    زخم های همیشه بر بالم
    باز در جمع تازه ی اضداد
    حال و روزی نگفتنی دارم
    هم نمی دانم از چه می خندم
    هم نمی دانم از چه می نالم
    راستی در هوای شرجی ام
    دیدن دوستان تماشایی است
    به غریبی قسم نمی دانم چه بگویم
    جز این که خوشحالم



  • کلمات کلیدی : دلتنگی های من


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    عیادت
    پست چهلم : پایان
    حرف حق
    فقط عزاداری؟
    آخرین خدانگهدار
    غریبه
    خاطره
    دردهای من نگفتنی است...
    غریب
    این را همه می دانند
    ابرااا
    عجب آواز خوشی در راه است
    [عناوین آرشیوشده]