سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غریب آشنا
  • غریب آشنا ( دوشنبه 86/3/7 :: ساعت 4:2 عصر)


    یه سوال ،
    یه ابهام ،
    نمیدونم:
    یه درد ،
    شایدم یه درمون
    بدجور تو ذهنم جولون میده
    دقت کردی؟: روشنفکرا، بی دینها، بادینها، بیچاره ها، باچاره ها...همه!!! ازش دم میزنن...میگن عاشقشیم!! میگن تو زندگی این از همه چی مهمتره واسه شون...
    اما هیشکی جرات شنیدنشو هم نداره
    حتی تصورشو...
    شده تا حالا یه "کلمه"رو غلط برداشت کنی...و وقتی بهت بگن اشتباه خوندی، بیخیال عظمت "خود"ت شی و بگی: آره انگار یه خورده کج خوندم...؟
    واسه مون "تصورش"هم میتونه بشه کابوس ، بشه دلهره
    ترجیح میدیم تو همون خیالمون بمونه و تکون نخوره:همونجور خوشگل و رویایی...
    نیاد تو دنیای واقعی...!!
    که اگه بیاد...!!
    جدی یکی به من بگه:
    "حقیقت"یعنی چی؟....اگه حقیقت هم دروغ باشه...اونوقت...؟؟


  • کلمات کلیدی : دلتنگی های من


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    عیادت
    پست چهلم : پایان
    حرف حق
    فقط عزاداری؟
    آخرین خدانگهدار
    غریبه
    خاطره
    دردهای من نگفتنی است...
    غریب
    این را همه می دانند
    ابرااا
    عجب آواز خوشی در راه است
    [عناوین آرشیوشده]