فکرشو کن يه شب با هم يه گوشه اي تنها باشيم
با چهارتا ديوار و يه سقف جدا از اين دنيا باشيم من باشم و تو باشي و يه جفت دلاي بي قرار
فرصت خوب انتقام از لحظه هاي انتظارفکرشو کن عروسکم به اون شب پرالتهاب
چشماتو روي هم بذار امشب به ياد من بخوابفکرشو کن دستاي من رو قلب تو جون بگيره
دل، دل بي قرار تو تو سينه آروم بگيره نه ساعتي باشه که شب سربره و تموم بشه
نه هيچ کسي سر برسه ثانيهاي حروم بشه