سلام
قبل از هر چي يه عذرخواهي يه اساسي دارم واسه اين که نرسيدم زودتر ازين سر بزنم...امان ازين گزفتاري و سرطان روزمرگي...حالا که دم صبي وقتو حالي دست داد که به پست بقيۀ بروبچ سري بزنم از خوندن اين پست ت کپ کردم...يعني چي پسر؟!...اين حرفا چي يه؟!
عجيبه ها !
اين گير کردنا و دست اندازاي زندگي،تو مسير زندگي همه بوده و هس،قبول دارم که بعضي وقتا خارج از تصور و تحمل آدمي يه،ولي خب اينم يه بخشي از زندگي يه...پس توکل ت کو؟ توسل ت کجا س پسر؟
بعضي وقتا آدم نياز داره يه فرصت نفس عميق کشيدنو به خودش بده...خب اين که اشکال نداره...اما تعطيل ش نکن ديگه!
بلاگو وبلاگ نويسي يه حاشيه س،اصل خودتي.
بلاگو مي شه ماهي يه بارم آپ کردو چنگي به دل زد،ولي خودتو که اگه نو به نو آپ نکني کم مي آري. اگر غم را چو آتش دود بودي،جهان تاريك بودي جاودانه...
خودتو درياب
هر کي از حالو روزت خبر نداشته باشه خدا که مي بينه