• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : آخرين برگ...
  • نظرات : 151 خصوصي ، 125 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9      >
     

    سلام نميگم خوبي چون معلومه كه نيستي نوشته ات ميگه داغوني

    با خوندن اين پستت به اندازه تمام عالم دلم گرفت هيچوقت بلد نبودم كسي رو دلداري بدم ياد نگرفتم كه چطور ميشه تسكين درد دل كسي بود كاش واژه ها و كلمات كمكم مي كردند تا بتونم چيزي بگم كه زره اي از غم دلتون كم بشه البته نميدونم چرا و براي چي يكدفعه اينقدر بهم ريختيد چه چيزي باعث شد كه پشت پا به همه چيز بزني و بري

    ميخواي ما رو تنها بذاري به محض خوندن كامنتت كه حرف از خداحافظي بود ياد ترانه گوگوش افتادم

    تو از شهر غريبه بي نشوني اومدي تو با اسب سفيد مهربوني اومدي تو از دشتاي دور و جاده هاي پرغبار براي همدلي همزبوني اومدي

    سلام ، به خدا تا حالا چندين بار اومدم اما انقدر حجم وبلاگتون بالاست كه هروقت ميخوام نظرم و بفرستم . با ارور مواجه ميشم. ميدوني سرعت خط توي شهرستان ما خيلي خيلي پايينه. ميدونم هيچ كدوم از اينها دليل قانع كننده نيست. حق داري از من ناراحت بشي. حق داري. اين نوشته ها خيلي بوي غم ميدند. ميدوني هيچ كس نميتونه كس ديگه را درك كنه . اما باور كن ميتونم بفههم كه چقدر سختي ميكشي. اما نبايد بري. بايد بازم بنويسي. همه ي ما پشت نقابيم . نبايد با خودت اينجوري باشي. همه ي نقابها بد نيستند. منو ببخش.
    باز گرد اي عشق فصل آيش است

    سلام

    چي شده

    چرا رفتن

    به نظر من

    تو ميخواي در بري

    نه بري

    تنهاييم

    نمي دونم دلت چرا اينقدر گرفته و اين همه غم از چيه ولي اينو بدون عزيز كه همه ي اينا يه روز تموم مي شه بايد مقاوم بودو با مشكلات جنگيد يعني بهتره كه تو شرايط سخت اين كارو كرد.

    اگه همه چيز اون جوري باشه كه ما مي خوايم كه كار مهمي نكرديم آدم با سختيها خود ساخته مي شه

    اينقدر خودتو نباز

    بيا مثل همين چند مدتي كه خودت ميگي بودي بازم همونجوري باشو به خودت تلقين كن كه مي توني...

    و من مطمئنم كه تو مي توني روي تمام مشكلاتو كم كني فقط اراده مي خواد كه داري

    آخه ماها اگه درد دلامونو اين تو ننويسيم كه دور از جون شما مي ميريم

    بازم بيا و بتويس نه بخاطر كسي فقط براي دل خودت

    آدم اينطوري خيلي سبك مي شه

    خيلي دوست دارم كمكت كنم ولي شايد تو دوست نداشته باشي بهر حال ايميلمو ميدم اگه خواستي بهم سر بزن خوشحال مي شم

    من منتظر آپت هستم خواهش مي كنم بازم بيا و بنويس

    مراقب خودت باش

    سلام

    من كه هميشه بهت سر زدم داداشي

    ولي آخه چرا پست آخر

    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    بازم بيا بيا بيااااااااااااااااااااااا

    من هنوزم منتظرتم ها

    سلام

    کجا همشهري عزيز؟چرا ييهو اينقدر نااميد شدي؟ بخدا قسم حيفه پس توکل چي ميشه اين وسط هيچ کس بدون مشکل نيست تو هم يکي از اونها

    اگه ما واستون ارزشي داريم حرف اين حقير رو گوش کرده و بيخيال بستن وب بشو ادامه بده

    اگه بري من بخدا ناراحت و غمگين ميشم ديگه هم واسه کنکور درس نمي خونم و اگه قبول نشدم تو مقصري

    لطفا بي خيال تو بايد 26 ارديبهشت بترکوني واسه تولدت من از حالا منتظر اون اپ هستم

    پس جون ابجي بي خيال شوووووووووووووووووووووو

    به نام داور برحق

    سلام دوست بي نظير و بي انتهاي من

    تو هم مي خواي بري؟

    با خوندن رفتنت دلم يه دنيا گرفت........... كاش مي موندي معلم بي نظير و پر پشتكار.............

    الهي هر جا هستي بي انتها باشي و جاويد.....

    معلم دوست داشتني و دوست بي نظير من غمهات كوتاه هميشه به يادتم

    تا هميشه بماني...

    دوستدارت...........بهار باروني

    salamchara ghati kardi koja mikhay bari

    سلام دوست خوبم

    به كجا چنين شتابان ؟

    زياد سخت نگير

    به قول يكي از دوستان چون مي گذرد غمي نيست

    و همينطور كه هميشه مي گه چنان نماند و چنين نيز نخواهد ماند

    اصلا دوست ندارم خداحافظي كنم

    پس بهتون مي گم به اميد ديدار

    مطمئنم بعد از يه استراحت كوچيك همه چي حل مي شه

    توكل به خدا

    باز هم مي گم به اميد ديدار

    + م 
    هر جا دوست داري برو به سلامت
    اما بدون خدا دوست داره بنده هاش حرف دلشون فقط به اون بگويند
    اگه وقت كردي يك سري بزن به وبلاگ قديمم
    و نوشته مي نويسمت اميد مي خوانمت اي خدا رو بخون

    سلام داداشي...كجا مي خواي بري؟؟حالا كه من پيدات كردم مي خواي تنهامون بزاري.....درسته كه دنيا نامرده با اون همه نيرنگش و آدما از اون ديگه بدتر...ادما باعث شدن كه دنيا كثيف بشه...بي اعتمادي باشه..دورويي باشه...من همه حرفاتو با تمام وجود درك كردم...مي دونم كه الان تاراحت بودي كه همچين تصميمي گرفتي....در اولين فرصت دوباره مرور كن شايد اشتباهي صورت گرفته باشه...

    در پناه حق.......

    سلام

    تاشقايق هست زندگي بايد كرد.....................

    سلام...

    بي مقدمه مي رم سر اصل مطلب. چرا مي خواي بري؟ به همين زودي جا زدي؟ نمي دونم چه مشكلي داري كه اينقدر داغونت كرده اما با ننوشتن مگه چيزي درست مي شه؟

    راستش رو بخواي من با خوندن حرفهاي شما به همان نتيجه اي رسيدم كه شما رسيديد، پنهان نمي كنم. من هم ديگه خسته شدم... دوست ندارم دردهام رو به ديد همه بذارم، اما چه كنم كه گاهي به خاطر نظري كه دوستان بهم مي دن باز هم مي نويسم. احساس مي كنم مي شناسمشون....

    و تو اي استاد، من با غريب آشناي تو به ياد غريبي مي افتم كه نخواست آشنا بشه...

    غريبي كه نتونستم قلبش رو ببينم....

    حالا هم كه تو مي خواي بري؟... من نمي دونم چرا اينقدر دلت شكسته؟ چرا؟

    راستش رو بخواي الان اونقدر درد و غم دارم و اونقدر هم از لحاظ مالي در فشارم كه مي خوام از هر طرف كه شده يه طوري صرفه جويي كنم اما باز هم از اينترنت كنده نمي شم... انگار تنها راه حل مشكلم همين شده، البته راه حل كه نميشه گفت بلكه يك جور تسلي خاطره و بس!... احساس مي كنم كسايي هستند كه بهم حق بدند و حتي من رو بفهمند! من واقعا تنهام و خسته اما سعي مي كنم قوي باشم، سعي مي كنم خوبي ها رو ببينم، من ايمانم رو به هر سختي كه شده حفظ مي كنم... من خدا رو دوست دارم هرچند كه زندگي تلخ باشه!

    و تو داداشي من، به اين راحتي نمي توني بكني و بري...

    يعني اونقدر درد كشيدي كه ديگه نمي توني تو بلاگهامون نظري بنويسي؟

    واقعا از ديدن اين نوشته هات دلم گرفت و انگار آب سردي رو روي سرم ريختي! واقعا شوك شدم! تو كه دانشجوهات رو دوست داري؟ تو كه جوونها رو دوست داري؟ تو كه ايراني ها رو دوست داري؟ و... چطور مي توني بكني و بري؟ چه دروغي گفتي مگه؟

     <    <<    6   7   8   9      >