درود به غريب آشنا
خورشيد برفي بي هوا متولد شد در روزگاري كه ديگر نه خورشيد ، خورشيد است و نه برف ، برف . كيميا اما داستان ديگري است .
و من نه كيميا و نه خورشيد برفي يا هر نام ديگري كه انكه مي نويسد و راه مي رود و سخن مي گويد كس ديگري است كه خود نيز نمي داند كيست . هيچ است كه پيچيده در هيچ .
خوشحالم كه دوباره به جمع ما پيوستي و خوشحالم از بودنت در هواي همين بي كسي هاي غريب هر از گاهي