ببين جونم وقت ابرا ميرن نشون اين نيست که ابرا تو رو دوست ندارن . اين کنار رفتن ابرا اينو نشون ميده که خورشيد تو رو دوست داره . و ميخاد به تو خيره بشه . به شازده کوچولو بگو نميخاد ابر بشه . بارون بشه و بباره . بهش بگو آسمون دوستت داره . چون ميخاد با اون وسعتش تو رو ببينه تا زيبا تر بشه .
دوست عزيز . ممنون از اين همه لطف كه شما نسبت به من داري . قبل از همه چيز بهت بگم يه خورده وبلاگت براي من سنگين شد و دير باز ميشه .
راستي تبريك ميگم به خاطر موفقيتت متنت تو پارسي بلاگ .راستي اسم تو علي صالحيه؟
خوب اون اولا وبلاگ من هنوز شكل نگرفته بود و من اسماي مختلفو تست كردم به نظر من توت وحشي بهتره چون اسم وبلاگمه . با تشكر .
باشه عكس كه گذاشتم . كنارش هم توضيح ميدم . اميدوارم مورد پسند تو باشه .
salam moahamad joon
ghalebe no mobarak
in yeky kheily rahataar baz shod, mamnon ke avazesh kardy
سلام عاليه
ممنون كه به من سر ميزني موفق باشي
باي
سلام دوست عزيز
يه وقت هايي ميشه كه ما خودمونو توي خودمون گم مي كنيم و دنبال يه گم كرده بيرون از خودمون ميگرديم و وقتي همه جا دنبالش ميگرديم و پيداش نمي كنيم باز بر ميگرديم به خودمون و ميبينيم كه اي دل غافل آب در كوزه و ما تشنه لبان مي گرديم.............يار در خانه و ما گرد جهان ميگرديم
اينقدر صاف و ساده حضور خدا رو توي وجودمون ترسيم كردي كه ديگه جايي براي حرف باقي نذاشته. خيلي زيبا بود.دل نوشته هايي كه با سر انگشتان يه حس زيبا اين تابلو جادويي رو برامون ترسيم كرد شايسته هزاران آفرينه.
ممنونم كه به وبلاگم اومدي اگه بازم قدم رنجه كني خوشحال ميشم
من اين دو حرف نوشتم چنان كه غير ندانستتو هم ز روي عنايت چنان بخوان كه تو داني
برسنگ قبرمن بنويسيد خسته بود اهل زمين نبود نمازش شكسته بودبر سنگ قبر من بنويسيد شيشه بود تنها از اين نظر كه سراپا شكسته بودبر سنگ قبر من بنويسيد پاك بود چشمان او كه دائماً از اشك شسته بود بر سنگ قبر من بنويسيد اين درخت عمري براي هر تبر و تيشه دسته بود
من هميشه باروني مثل پاييزم، جدا ز دنيا غم انگيزمدل به تو بستم اما به تو رسيدن قسمت نبود عزيزمسوار بر قايق سرگردان ز قصه ي زندگي تنها نشستمز فرياد و آشوب دل خويش چو شيشه بيصدا شکستم
جاده خوشبختي در دست تعميره دور بزن برگرد اين اسمش تقديره . کوچک که بوديم چه دل هاي بزرگي داشتيم اکنون که بزرگيم چه دلتنگيم
نام : غم / شهرت : سرگردان / زادگاه : ويرانه / تاريخ تولد : دوران غم / شماره شناسنامه : نامفهوم / مدت محکوميت : حبس ابد / نام پدر : رنج / نام مادر : درد / نام پدربزرگ : درويش تنها / نام مادربزرگ : سلطان غم / چراغم : شمع / سقفم : اسمان / مونسم : شب / کارم : حسرت / يادم : انتظار / دردم : فراغ / فريادم : سکوت / ارزويم : مرگ / زندگيم : فقط تو / اميدم : فقط تو / ادرس : خيابان غمستان – ميدان تنهايي – چهارراه بدبختي – خيابان رنج – کوچه غربت – پلاک : ناباوري
سلام غريب آشنا
وبلاگ هبوط در كوير دكتر علي شريعتي با موضوع حكمت خلقت زن و تنهايي هاي بشريت از كتاب هبوط در كوير آپ شده است
با حضور گرم خود خانه ما را گرم تر كنيد
از بابت مطلبت هم ممنونم عالي بود
تا بعد در پناه حق ..........
اين نوشته تون حس خاصي داشت
درود
اميدوارم كه حال همشهريه گلم خوب باشه و منو به خاطر اينكه كمتر سر مي زنم ببخشه
متنت خيلي قشنگ بود قصه ابر و نگاه و بارون و جدايي قشنگ بود
ايشالا كه شازده كوچولوت برگرده
ولي يه چيزو بدون معناي واقعي عشق فقط زمان جدايي كه معلوم ميشه
ولي ايشالا كه اين جدايي هميشگي نباشه
بازم بيا اون ورا همشهري خوشحالم ميكني
به اميد ديدار
سلام
تبريك ميگم .
واقعا نوشته ي قشنگي بود حقتون بود كه اول شيد.