اين درخت بارور که سالهاست بي هوا و نور مانده است بازوان هر طرف گشوده اش از نوازش پرندگان مهربان وزنواي دلپذيرشان دورمانده است آه اينک از نسيم تازه تبسميناگهان جوانه ميکند از ميان اين جوانه ها جان او چو مرغکي ترانه خوان سر برون ز آشيانه ميکند در چنين فضاي دلپذير دل هواي شعر عاشقانه مي کند
سلام
مطالب خيلي زيبايي دارين
خوشحال ميشم نظرتونو درباره وبلاگم بدونم