• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : ترانه آبي
  • نظرات : 22 خصوصي ، 86 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام...

    حال شما چطوره؟؟؟خوبيد انشاالله ديگه؟؟؟

    راستش بعد از مدتها كه اومدم نبايد اينطوري باشم ولي خوب....دلم گرفته بود...وقتي اومدم و پست قبلي تون رو خوندم چشمام باروني شد...يه حس غريبيه...چيزي كه بارها لمسش كردم...پر حرفي....خودتو به آب و آتيش ميزني تا بتوني از نزديكترين نقطه ي ممكن باهاش حرف بزني ولي...

    ولي وقتي كه ميرسي فقط سكوته كه همراهيت ميكنه...فقط اشكات ميان ولي كلمه ها اصلا كمكت نميكنن!!!!بدون اينكه چيزي بگي و درخواستي كني مياي بيرون و...

    تو ميموني و يه دل تنها....

    غريب آشناي عزيز...ازت ممنونم كه مثل يه برادر مهربون بهم سر ميزني و من و وبلاگم رو تنها نميذاري....