مي آيد كه باور آمدنش سرانجام او را برايمان خواهد آورد كه هست مثل من مثل تو اما....
در مورد ديدار تو با امام رضا (ع)؛ من وقتي با جمعيت به سمت ضريحش هل داده شدم وقتي ديدمش، فهميدم كه من تو ضريح هستم و او در بي نهايت ها، در جاودانگي، همه خودشان را به زور به ميله هاي زندانشان مي رساندند و باور كرده بودند كه آنها در بيرونند و او در درون....من چيزي نديدم جز خود اسيرم...دعا كردم؛ آزادم كن از خودم...