• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : نخل ها...
  • نظرات : 20 خصوصي ، 154 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام !

    واي به خدا تقصير من نيست لينكت ... همين الان درستش كردم

    به خدا اينقدر سرم شلوغه كه فكر كنم يه خورده ديگه هم اينطوري پيش بره جونم بالا مياد ... الانم سرم اينقدر درد مي كرد كه نظرتو به جاي تاييد حذفش كردم ... خب حق دارم ! مث حمال برقي از ساعت 4 صبح مي دوم اينور اونور تا نصفه هاي شب كه به زور شينا كپه ي مرگم و بذارم !

    راستش همه ي مطلبت رو خوندم ! اگه يه خورده بيشتر دقت كني يا شايد بيشتر تو بقيه جاها طي كني متوجه ميشي كه اين تبعيض ها خيلي بيشتر يا كمتر ( به ندرت البته !‏) اعمال ميشن ... همون مثلي كه گفتي ... كوزه گر از كوزه ي شكسته آب ميخوره !! به نظر من ريشه ي همه ي اينا خودمونيم ... واسه تركا و لر ها جك مي سازيم و با نهايت خوشحالي واسه هم تعريف مي كنم ... ذهنيت درستي راجع به قوميت هاي كرد و خوزستاني نداريم ... اكثر امكانات رو ريختيم تو پايتخت كه همين باعث يك جانبه گرايي ديدگاهمون ميشه و خودش نوعي تبعيضه .. و و و خيلي چيزاي ديگه .... به هر حال اينم بگم كه من بچگي يه بار اومدم خوزستان كه چيز زيادي ازش يادم نيس متاسفانه !!!

    راستي تو كه اومدي وبلاگمون چرا تولد شينا رو تبريك نگفتي ؟‏ منتظرم ها .... فعلا ...