• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : بشينم..... برپا !!!
  • نظرات : 68 خصوصي ، 196 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    من مخلص شما هستم.......

    راستش ديگه لطف آقاي ده نمكي و دوستانش شامل حال ما معترضين به اين فيلم شد!

    بخاطر همين با ترس و لرز دست به كيبورد ميبريم!

    .

    .

    .

    ممنون از شما..به قول حضرتعالي اي كاش آزادي بيان و ... در حذف نبود و در عمل ثابت ميشد...به وبلاگ آقاي دهنمكي كه سر ميزنيم اثري از آزادي بيان نميبينيم!

    كامنتهاي زيادي كه واسه ايشون گذاشتيم اما حذف كردند....ولي وبلاگ معترض نامه حداقل چنين چيزي نبود و نيست!

    معني آزادي بيان و نوع تفكر رو به دور از احساساتم در اينجا فهميدم...

    بگذريم....براي من هم دعا كنيد كه محتاجم..

    كامنتتون رو ديدم خيلي خوشحال شدم...به نظرم مخالفين نامه مخصوصآ شخص آقاي ده نمكي اگه به بند بند نامه ي ابوالفضل درخشنده پاسخ ميداد بهتر بود تا اينكه ايشون و ما حاميان را به ....متهم كنه...!

    بگذريم!

    روزگار غريبيست...شهرت طلبي حتي اگر به قيمت اشك و ناله ي خانواده ي شهيدي منجر شود!

    كامنت يه دوست...داداش حسن و خود نويسنده ي نامه گوياي حرفهاي ماست.

    پاسخ

    مخلص داداش ميثم هم هستم: همونطور که هم برات کامنت کردم و هم همينجا جواب دادم من حرفمو ميزنم اما در عين حال نظر شما هم بعنوان يک انسان فکور برام بسيار محترم و عزيزه. پاسخهام به منتقدهاي اين پست (بشينم...برپا!!!) و همچنين : تاييد کردن همه کامنتها اعم از موافق و مخالف مبين همينه. خيلي خوشحالم که ميگي جانب عدالت رو رعايت کرده م. خيلي از اين بابت شاد شدم که به تاييد حضرتعالي توانسته م همچنان تو مسير آفا علي (ع) و به شيوه شهيد دکتر شريعتي وفادار بمونم و به مخالفان فکريم احترام بذارم. خداييش خيلي دلم ميخواد هميشه اينطور باشم: دعام کن منحرف نشم (که من هم مث خيلي ديگه از آدمها لحظه اي برام کافيه تا از راه حق دور بيفتم) ....دوست عزيز: الان قصه شهدا و ده نمکي داره ميشه همون قصه "دين" و "ديندار"ها: اسلام و مسيحيت و يهوديت و... دينهايي خدايي ن ... عيب از برداشت هاي شخصي و سليقه اي ماهاست... من تو اين پست نخواستم ده نمکي رو تاييد کنم...خواستم بگم براي ديدن راه شهدا: به قول "سهراب": چششششششششمها را بايد شست.... آره: ديگه بس کنيم رامبو نشون دادن شهدا رو... بي احساس بودن اونها رو... بي عشق زميني بودن اونها رو...و خلاصه : خاص و عجيب بودن اونها رو.اما ابدا نخواستم بگم اين کار ده نمکي رو تاييد ميکنم که : وقتي کم بياري بري سراغ يه شهيد و بگي اين قهرمان فيلم من بوده... و دل بازمونده هاشو برنجوني.بله : من ميخوام بگم اين فيلم (در عين حال که ايده و کيفيت چندان پرمايه اي هم نداره...) باز تونسته يه "گوشه هايي" از واقعيات جنگو بگه. قبول دارم که تو صحنه هايي (مث با قمه رفتن به جنگ تانک) "اوج" سخيف بودن فکر کارگردانشو ميشه ديد , اما در "کل" تلاش بدي نيست براي کنده شدن از فيلمهاي کليشه اي ملال آوري که مدام تکرار همديگه ن.اين تلاش هر چند ناقص ... اما در فضايي که جاي شاهکارهايي در رده ي "آژانس شيشه اي" و "از کرخه تا راين" عميقا احساس ميشه...باز هم در حد خودش يک کلمه جديد هم که براي نسل "جنگ نديده" داشته باشه خودش حرکتي است به جلو.باز هم ممنون از توجه شما.يا حق