• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : اين را همه مي دانند
  • نظرات : 50 خصوصي ، 135 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9      
     
    سلام.
    وبلاگ منم آپ شد...
    منتظر حضورت هستم دوست عزيز
    ............
    [گل]
    اول: شعر عالي بود. عالي. خيلي خوشم آمد. آخر خيلي خوب و صميمي است. دوم: کاش مي گفتي شعر از کيست. سوم: نظرات رو چرا بستي؟ چهارم: شاد باشي

    پر از درد... زرد...

    شبگرد کوچه ي تنهايي...

    دلتنگ تن يخ بسته...

    ايمان که نياوردم... "يک بار نخواهي ديد"...

    .

    اين را همه مي دانند

    همه...

    و من هم.

    درود

    نه ! نه

    هيچ وقت باور نمي كنم كه چشماي دلم براي ديدنشون پرپر مي زنه هر چند ديدنش محال عقلي باشه .

    دلت نگيره هيچ وقت برادرم كه ابرها سبك تر از هواي گريه مي بارند . پس هر وقت كه دلتنگي ببار بر هر چه روييدني است و سبز

    خيلي زيبا نوشتي تو هميشه خوب ساده و دلنشين سخن ميگويي حتي شعرهاي انتخابيت
    سلام ممنون از حضورتان

    سلام محمد جان...خوبي؟؟؟خدا نكنه كه پر غم باشي؟؟؟چي شده آخه؟؟اتفاق جديدي افتاده؟؟؟آخي تا كي برادر من؟؟؟بيا و تصميم بگير . تمومش كن...غم و غصه ها رو ميگم....باور كن...باور كن تو ميتوني...

    بابت حرفاي قشنگت يه دنيا ممنون....ممنون از اين همه مهر و محبتت كه اصلا نميدونم چطور بايد پاسخگو باشم....فقط ميتونم بگم مرسي....

    راستي ميخوام يه چيزي بگم كه شايد به من نياد ولي تازگيا به اين نتيجه رسيدم و فكر ميكنم درست باشه:ميدوني حتي بعد از او هم زندگي جريان داره....شايد براي مدتي پر درد باشه ولي عزيزم:فراموشي را بستاييم.....شعر خيلي قشنگي بود ولي باور كن زندگي هميشه براي همه جريان داره چه ما باشيم توي زندگشيون چه نباشيم همونطور كه براي ما جريان دااره.....فقط يك مدت زمان لازمه كه شايد فرامش نشه ولي تحمل نبودنش برات راحتتر بشه....يه چيزي مثل عادت كردن به نبودنش....

    سلام

    من عاشق شعراي اين شلكيم

    منم خوشحال ميشم با انسان فهميده اي مثل شما تبادل لينك داشته باشم

    منتظرم

    در ضمن در باره لاكه دوسه تا متن دارم

    اما بازم ميگم لاكه يه منطقه خوش ابو هوايي تو شمال ايران كه جاش سكرته چون جز خودم وخانواده ام و5 خانوار ساكن اون منطقه هيچكس به اونجا نميره

    اونجا محل فرمانروايي سكوت وارامشه

    سلام

    خوبي

    چرا دلت گرفته

    ببخشيد تو راست ميگي من كم ميام شرمنده

    درگير درس هستم و كمتر ميام نت

    موفق باشي

    باي

    سلام

    کي گفته من جواب نميدم ؟

    نگفتي چرا خسته اي و دلت گرفته ؟

    سلام دوست عزيز

    به قول يكي از دوستان خدا نكنه اين قده دلت غمگين باشه

    به اميد ديدار

    سلام غريب آشنا

    متن پايينت رو الان خوندم. آفرين به شما كه حرف هاي دل منو نوشتي. از خدا كه پنهون نيس از شما چه پنهون آخرين بار كه با خواهرم راجع به جنگ صحبت كرديم و من همين حرف ها رو با جملات ديگه اي زدم نزديك بود حكم ارتداد من رو صادر كنه! گفتم بابا جاي دوري نرو دايي خودمون يه آدم معمولي بود كه حتي شب قبل از رفتنش كه ديگه بر نگشت تا صبح نشست حكم بازي كرد. ضبطشم كه يكسره بغل گوشش مي خونده. اما دلي داشته به اندازه ي تمام دنيا. وقتي شهيد شد من سه سالم بود. اما هنوزم وقتي اسمش مياد ياد شوخي ها و خنده هاش مي افتم. من مخالفم با اينكه از شهدا اسطوره بسازيم. دقيقا كاري كه با امام حسين كرديم. اسطوره ها بزرگترين خدشه رو به تن واقعيت مي زنند. چرا الان خيلي ها با شنيدن اسم شهدا اخ و پيف كنن؟ حرف زياده. انشا الله پست بعدي وبلاگ من راجع به جهاد و بالاخص جنگ ايران و عراق خواهد بود. و حرفهاي ناگفته اي كه هيچ گاه زده نشده....

    سلام لينك شديد

    مي خوانم نظرم را خواهم گذاشت

    راستي بايد چيكار كنم كه نظر به صورت خصوصي نياد؟؟؟؟؟؟؟

    دلم براي کسي تنگ است

    که همچو کودک معصومي

    دلش براي دلم مي سوخت

    و مهرباني خود را

    نثار من مي کرد

    دلم براي کسي تنگ است

    که تا شمالترين شمال

    و در جنوب ترين جنوب

    در همه حال

    هميشه در همه جا

    آه با که بتوان گفت

    که بود با من و

    پيوسته نيز بي من بود

    و کار من ز فراقش فغان و شيون بود

    کسي که بي من ماند

    کسي که با من نيست

    کسي ...

    ديگر کافيست

    دلتنگيت خيلي زيبا بود

    مي گفت : "مرا حتي يک بار نخواهي ديد" ايمان که نياوردم ، اين را همه مي دانند

     <    <<    6   7   8   9