خلاصه اينكه هميشه وقتي لسم خوزستان مياد ناخودآگاه يه غرور عجيبي سراسر وجودم رو پر ميكنه....يه نوع افتخار كردن...افتخار به مردمي كه پاكتر از برگ گلند و افتخار به سرزميني كه خاكش طلاست....حالا چرا اين همه بي توجهي به اونجا ميشه...بازم همون شعار هميشگي:عيبي نداره اگه همه بدن، تو خوب باش!!!
راستي غريب آشنا....نميدوني چقدر احساس غرور كردم وقتي گفتي كه ميتوني مثل يك برادر كمكم كني...احساس كردم واقعا ميشه رو حرفت حساب كرد...ازت ممنونم...خيلي خوشحالم كردي...واقعيتش اينه كه فقط يك كمي خسته ام!از اتفاقات اين چند وقته....شايد سال جديد كه بياد منم خوب بشم...شايد!