بلاگ:کلبه تنهايي
سلام خوبي زيبا نوشتي من تا حالا خوزستان رو نديدم ببخش كه دير سر مي زنم واسه آزمون فوق بايد مي رفتم مشهدزندگي در چشم من شبهاي بي مهتاب را ماندشعر من نيلوفر پژمرده در مرداب را ماندابر بي باران اندوهمخار خشك سينه كوهمسالها رفته است كز هر آرزو خاليست آغوشمنغمه پرداز جمال و عشق بودم آه حاليا خاموش خاموشمياد از خاطر فراموشمروز ، چون گل ، مي شكوفد بر فراز كوهعصر ، پرپر مي شود اين نوشكفته – در سكوت دشت –روزها اينگونه پرپر گشتلحظه هاي بي شكيب عمرچون پرستوهاي بي آرام در پروازرهروان را چشم حسرت باز ....