در آن شبهاي تنهاي تو را به ياد مي آورم هزاران فکر را بر سر مي آورم حرفهاي زيبايت را مي نويسم تا وانگه آنها را به ياد آورم به ياد آورم گفتي شبي تو را در خواب خود بيتاب آورم خنديدم و گفتم :مگر من در خواب تو جا آورم ؟گفتي تو نه در خواب من تو در قلب و وجود من جا نباشد جا آورم
پنج شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۵ - 14:10
غريب آشنا در پاسخ به hilin
هيلين گلم هر چي تلاش كردم بلاگت نيومدهمينجا پس بهت ميگم:تو هر وقت بياي چه بنويسي يا ننويسي برام عزيزياما نوشته هات هميشه مشوق منن