وبلاگ :
غريب آشنا
يادداشت :
جمع تازه ي اضداد
نظرات :
12
خصوصي ،
197
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فاطمه
نوشته هاي تو سوالات زيادي برام به وجود اورد اول اينکه چرا گفتي :واسه مني که باختم آخرتمو جاي غبطه ست که ببينم اين وصل تورو...تو که خدامون رو مي شناسي چرا ..؟ تو که مي دوني خدا چقدر بخشنده اس.. تو گفتي که:اگه قايقتو دادي دست خودشون اگه واقعا تصميم گرفتي که وصل شي... ديگه شک نکن : يا علي بگو و چشاتو ببند... فقط گوش کن به نواشون و برو..... هر وقت گفتن واکن ، واکن
اونموقع ست که خودتو ميبيني که نور احاطه ت کرده و گرفتدت تو بغلش... و ديگه دلت نميخواد جز اين نور به هيچ چيز ديگه اي خيره بشي. به نظر من کسي مي تونه اين قدر دقيق و با اين حالت اين احوالات روحاني رو توصيف کنه که خودش تجربه کرده باشه. بعدشم از کجا معلوم که من تا ته برم؟شمر دوست صميمي و هم بازي امام حسين بود و شد قاتل جونش . حر دشمن اون بود و ...خدا رو چه ديدي شايد تو رسيدي و من نرسيدم.. البته از خدا مي خوام که هر دومون برسيم. هر دومون رضايت خدا و اماما رو جبران کنيم .من برات دعا مي کنم از خدا مي خوام که عاقبت به خير بشي و خدا تو رو در بين شهدا و ياران امام زمان محشور کنه.دلم مي خواست مي تونستم جواب همه ي حرفات رو بدم ولي..خواهش مي کنم تو هم دعا کن.خيلي محتاجم