ازم پرسيد که به خاطر کي زنده هستي؟
با اينکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم "به خاطر تو"، بهش گفتم: به خاطر هيچ کس.
پرسيد: پس به خاطر چي زنده هستي؟ با اينکه دلم داد ميزد "به خاطر دل تو" با يه بغض غمگين بهش
گفتم: به خاطر هيچ چيز.
ازش پرسيدم: تو به خاطر چي زنده هستي؟
در حاليکه اشک تو چشماش جمع شده بود، گفت: به خاطر کسي که به خاطر هيچ زندست!!!!