وبلاگ :
غريب آشنا
يادداشت :
شاسوسا
نظرات :
18
خصوصي ،
98
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
غزل
دست هايم پر از بيهودگي جست و جوهاست.
"من" ديرين ، تنها، در اين دشت ها پرسه زد.
هنگامي كه مرد
روياي شبكه ها ، و بوي اقاقيا ميان انگشتانش بود.
روي غمي راه افتادم.
به شبي نزديكم، سياهي من پيداست:
در شب "آن روزها" فانوس گرفته ام.