كنار مشتي خاك در دور دست خودم ، تنها ، نشسته ام.نوسان ها خاك شدو خاك ها از ميان انگشتانم لغزيد و فرو ريخت.شبيه هيچ شده اي !چهره ات را به سردي خاك بسپار
خيلي قشنگ بود
ممنون كه خبرم كردي