وبلاگ :
غريب آشنا
يادداشت :
شاسوسا
نظرات :
18
خصوصي ،
98
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
موج
سلام داداش گلم خوشحالم که يه برادر خوب پيدا کردم اخه من برادر نداشتم کامنتت رو توي وبلاگم خوندم و فکر ميکنم تو هم مثل من توي يه خانواده مذهبي بزرگ شدي فکر ميکنم اين مشکل اکثر ما جوونهايي ست که خانواده هاي مذهبي داريم شايد جوونهايي که زيادتو قيد و بند دين نباشند اين مشکل ما رو نداشته باشن.بعضي وقتا آرزو ميکردم که اي کاش توي خانواده غير اسلامي به دنيا ميومدم و خودم ميرفتم سراغ تحقيق و خودم به اين نتيجه ميرسيدم که اسلام با فطرت من سازگاره و با بينش کامل مسلمون ميشدم نه اينکه هنوز چشم باز نکرده بگن تو مسلموني و بايد اين طو و اون طور باشي هرچند چيزي که به ما به عنوان اسلام تزريق ميکنند تعصبي بيش نيست و نه اسلام واقعي.نمونش پارسال به عنوان دبير حق التدريس ميخواستم برم هنديجان اما با مخالفت خانواده مواجه شدم هرچند که الان اعتراف ميکنند که اشتباه ميکنند اما از اين اعتراف ديگر چه سود؟!و حالا وزير گفته که اعتبار نيست و بودجه نداريم و ديگه حق التدريسي جديد نميگيريم و از دبيرهاي سال گذشته استفاده ميکنيم به همين راحتي با سرنوشت من بازي شد....!درست توي همين هفته اي که تصميم داشتم شروع کنم به درس خوندن براي ارشد اين خبر رو خوندم و الان نه انگيزه اي واسه ادامه تحصيل دارم و نه کار.من هم ميتونم مثل بعضيها شعار بدم که هدف از تحصيل علاقه است و صرفا اموختن علمه نه کار!اما مگه کسي که تحصيل ميکنه دوست نداره نتيجه تلاششو ببينه؟!ببخشيد کامنتم طولاني شد اما اگه اين حرفا رو براي کسي نميزدم دلم ميترکيد...
احساس ميکنم بلاتکليفم و راه زندگيمو گم کردم!
فعلا تنها ابزار ما جوونا همين نوشتن براي فرياد درددلهايي که هيچ گوش شنوايي نداره!