• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : شاخه رز
  • نظرات : 10 خصوصي ، 128 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دلم برات تنگ شده جونم

    سلام داداشي

    خوبي

    چه خبر

    م يدونم چند وقته كم پيدا شدم

    اما باور كن انقدر سرمشلوقه حالو حوصله خودم رو همندارم

    تازه چند وقته اون يارو كه قبلا برات داستانشو تعريف كردم دوباره پيداش شده اصلا انگار خد ا اونو استخدام كرده تا بشه وسيله شكنجه روحي من

    بگذريم نمي خوام ناراحتت كنم مي دونم خودت همكلي سرت شلوغه

    راستيچه خبرا

    با گرما چيكار م يكني

    راستي داداشي

    اينجا چند روزه نصفه شب بارون ميگره

    منم اگه بيدار باشم ميرم زير بارون جات خالي خيلي باحاله

    فكر شو بكن تو اين شهر لعنتي يه وقتي كه كسي تو خيابون پرنميزنه وقتي انگار همه مردن بري تو خيباون زير بارون تو يه پارك يه جاي خلوت تك و تنها بشيني به خودت فكر كني به خاطرهائي كه ديگه نمي توني بهشون بگي خاطره بايد بهشون بگي غصه به روزگاري از ندگيت كه بي هيچ بهونه و دليلي هدر دادي و حلا هزش هيچي نمونده .

    اونوقت خدائش تو اگه جا من بودي گريت نمي گرفت

    حداقلاينطوري كلي سبكميشم ماما چه فايده فردا صبح كه دوباره اوس كريم شيپور بيدار باشرو بزنه دوباه روز از نو روزي از نو همه غم و غصه ها همش ميان سراغم

    اين درس و دانشگاه لعنتي هم داره بد ت راز همه عذابم ميده

    نمي دونم چطوري يشه از سر اين زندگي راحت شد‏؟

    بابا اگه كسي ديگه نخواد تو اين دنيا زندگي كنه چيكار بايد بكنه

    اگه كسي فكر كنه ديگه طاقت اين دنيا رو نداره چيكار بايد بكنه

    بخدا ديگه خسته شدم

    خسته شدم از بس با اين آدمائي كه هزار تا نقاب براي هزار تا نقش رو صورتشون دارن حرفزدم و هر كس هم فقط دنبال منافع خودش بود .

    ت اكي بشم پله ترقي مردم و وقتي هم به جائي كه خواستن برسن رسيدن ديگه اصلا انگار نه انگارمنو مي شناسن

    به خدا كلافم

    راستيداداشي اين شعر رو خودت گفته بودي .خيلي رمانتيك بود

    من از روش يه كژي برداشتم . البته با اجازه شما .

    خوب ببخشيد اگه سرتون رو درد آودم

    به اميدار روز ازادي همه انسانها از اين دنياي فلاكت بار .