دمت گرم. حرف دلمون رو زدي. اين همون خوزستانيه كه دينش رو به اسلام ادا نمود. فكر كنم اين عكسها رو هم ضميمه مطلبت كني بد نباشه. اينها عكسهاييه از خيابونهاي مركز شهر اهواز. همه دقت كنن : مركز شهر! نه حاشيه و حلبي اباد!
http://i6.tinypic.com/4uyu3ba.jpg
http://i7.tinypic.com/66vspjc.jpg
salammmmmmmmmmmm Mohamad joon
omidvaram ke halet khob bashe
kheily ghashang khozestano tovsif karde boody
yemeghdar matlabesh tolany bood valy khob khondamesh
movafagh bashy
از اينكه بهم سر زدي ممنونم
سلام
بالاخري سكوتتو شيكستي
قبول باشه
سلام داداشييييييييييييييييييي
چطورييييييييييييييي
نماز روزت قبول باشه.ما رو هم فراموش نكن سر افطار.
مثل هميشه خيلي خوب نوشتي.خيلي دقيق مشكلات خيلي زياد مردم رو در حد خيلي خيلي مختصر توضيح دادي.من يكي به خدا خيلي دلم مي سوزه كه اينا رو مي خونم و مي شنوم.خيلي تاسف ميخورم بابت اينهمه ظلم و نا عدالتي كه در حق مردم خوزستانه.خداييش من كه سه دفعه اومدم اونجا(اينو يه بارم گفتم تو اون يكي وبلاگت) خيلي از مناطق خوزستان لدت مي بردم.ولي همين طور كه گفتي خيلي نا امنه.من خودم شخصا جرات نمي كردم كه تنها تويه شب تو خيابوناش بگردم.نمي گم آدماش بدن بر عكس خيلي هم آدماي خوب و مهربوني داره ولي خوب از نظر امنيت شايد خيلي پايين تر باشه.
اميدوارم كه داداشي گلم بتونه با موفقيتاش اسم خوزستان رو پرآوازه كنه خوزستاني كه فكر نكنم به همين راحتي از ذهن مردم بشه پاكش كرد همه ي ماها زندگي الانمونو مديون رشادتاي اين هموطناي عزيز خوزستاني هستيم.اميدوارم كه يكي لااقل بياد و اونجا رو آباد كنه.(منظورم همه ي شهراشه).
خوب داداشي بازم ممنون از اينكه خبر دادي كه آپ كردي
فعلا
يا علي
سلام دوست عزيز.
من چهار سال از بهترين سالهاي عمرم رو توي اهواز بودم. جايي به نام دانشگاه شهيد چمران. همين اسم كافي بود كه همه فكر آدم رو به خودش مشغول كنه. با مردمش بودم. هم با عربها و هم غير عربها و الان بهترين دوستان من هم مربوط ميشن به اون سالها و خيلي ها هم بچه اهواز و بقيه شهرهاي خوزستان هستند.
بگذريم كه ما عادت كرديم فقط در چنين روزهايي ياد خوزستان بيفتيم و يا ايام عيد و به همراه كاروانهاي راهيان نور. بقيه ايام سال هم هيچ خبري از آنجا نيست.
و كسي از اونهايي كه با راهيان نور به جنوب ميرن از خودشون نمي پرسند كه چرا هنوز كه هنوزه هويزه يه جاده درست و حسابي نداره . چرا مردم آبادان با وجود داشتن پالايشگاه گاز شهري ندارند. از همه مهمتر چرا آب آشاميدني ندارند؟ خوب شايد اصلا اين سوالها لازم نباشه!!!!!
بي خيال همه چيز. عيد امسال بعد از شش سال دوباره رفتم به اهواز. خدا كنه اين دفعه به شش سال نكشه.
سلام برادر خو ب و دلتنگم ، حق داري دل تنگ باشي ، حق داري اعتراض کني ، آباداني حق خوزستان ماست ، چرا بايد خوزستان با اين همه ثروت و زيبايي اسير اين همه مشکل و سختي باشه ، کاش مي شد فرياد زد ، خدايا برادر خوزستاني من بايد دردش رو به کي بگه ؟ کي بايد به فرياد خوزستانش برسه ؟ اينا همش به خاطر اينه که بيشتر ما آدما وجدان کاري نداريم و کارمون رو درست انجام نداديم ، اونايي که مسئوليت آباداني خوزستان رو به عهده گرفتند و اسم خودشون رو گذاشتند خدمت گزار ملت ، کاملا مشخصه که وظيفشون رو درست انجام ندادند ، خدايا خودت کمک کن و به فراد مردم برس . راستي امروز وفات حضرت خديجه وروز تولد يه بنده ي حقير هم هست . يا حق
از وبلاگتان بهره لازم رابرده ايم شما هم به ما سربزنيد اگر برايتان ممکن ميباشد وبلاگهاي من را در لينکستان خود قرار دهيد تا زير سايه شما نسيمي به ما بوزد و بازديدکنندگان شما گوشه چشمي به وبلاگ ما داشته باشند پيروز باشيد به اميد روزي که وبلاگهاي من باعث شادي و اميد شما دوست عزيز شود=>
http://www.dvp.mihanblog.com
کليک کن تو قلب من
http://www.iranmaxim.mg-blog.com
وبلاگهاي +/- جايزه 800 دلاري
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع
سلام محمد جان
وقايع خوزستانمون رو خيلي قشنگ و زيبا بيان كردي نمي شه گفت همه چي رو گفتي... ولي خوب ميشه گفت حقايق رو بيان كردي
مرسي كه به فكر همشهريانت هستي عزيزم
موفق باشي
ومرسي خبرم كردي
آري روزگار غريبي است غريب آشنا! روزگار غريبي!
سربازان و مدافعان واقعي ديروز جنگ آن كساني كه جسم خسته شان هدف تير و تركش قرار گرفته است و جاي سالمي در بدنشان نمانده، امروز در غربتي مضاعف دلهايشان آماج تيرهاي تهمت و خدنگهاي افترا و بهتان مرفهين بي درد و نامردان چادر بسر روزگار قرار گرفته است و به يك معني، مجروخين ديروز، شهداي امروزند.
برادر بگذار همچنانكه ديروز در غربت جنگيديم، امروز نيز غريبانه تفخص نمائيم.
بگذار همانطوري كه ديروز عزيزان ما مظلومانه شهيد شدند امروز غريبانه تفحص شوند.
نيك ياور
غريب آشنا
و اي متفحصين رياضت پيشه،
ما عليرغم مخالفت قشر گريزان از جنگ و قوم متنفر از بوي باروت آن كساني كه رجعت ظاهري شما را عبث پنداشته و بيهوده مي انگارند. همچنان به كار مقدس خويش ادامه خواهيم داد تا خدا چه خواهد كرد؛ آري اين سرباختگان سرافراز كه عرصه خاكي را بر خويش تنگ ديده اند با تلاشي زايدالوصف قفس تن را شكسته و پر به اوج لايتناهي مي كشند همچنين كساني كه ذرات وجودشان و بند بند تنهايشان دور از تعلقات دنيوي بود.
به عيان بارها ديده ايم كه درآخرين لحظات عروج هيچ چيز از مال دنيا نداشته اند جز قرآن، تصوير امام، عطر، جانماز و انگشتر و براي همين سزاوار عروج گشته اند و شايسته پرواز.
خوبي؟
بازم گل كاشتي
مثل هميشه
خوشحالم كه بلاخره سكوتت رو شكستي