• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : نخل ها...
  • نظرات : 20 خصوصي ، 154 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    سلام

    واقعا عالي بود شايد كسي با خوندن اين متن يك كوچولو به فكر اين استان بيفته

    و ....

    به اميد روزي كه استانمون ديگه منطقه محروم نداشته باشه

    ميخواستم درصورت تمايلتان تبادل لينك كنيم

    مظهر قدرت ايران شهدا هستند

    (مقام معظم رهبري)

    هفته دفاع مقدس گرامي بود!

    سلامن

    متنتونو خوندم

    خوشحالم كه هميشه با يك نگاه ديگه به جنوب كشور نظر مياندازم

    منم به روزم

    خوشحال ميشم سر بزنيد

    سلام

    نماز و روزتون قبول

    ممنون كه سر زدين

    ميگمااا

    متنتون كه حرف نداره

    فقط اگه امكان داره

    يه كم درشت تر بنويسين كه خوندنش واسه ما راحت تر باشه

    موفق باشيد

    منتظرآپ بعدي شما هستم

    باي

    الا اي خاك خوزستان تو آنستي كه ديدستي

    سكندرها و قيصرها و لشكرهاي جوشانش

    سلام !

    واي به خدا تقصير من نيست لينكت ... همين الان درستش كردم

    به خدا اينقدر سرم شلوغه كه فكر كنم يه خورده ديگه هم اينطوري پيش بره جونم بالا مياد ... الانم سرم اينقدر درد مي كرد كه نظرتو به جاي تاييد حذفش كردم ... خب حق دارم ! مث حمال برقي از ساعت 4 صبح مي دوم اينور اونور تا نصفه هاي شب كه به زور شينا كپه ي مرگم و بذارم !

    راستش همه ي مطلبت رو خوندم ! اگه يه خورده بيشتر دقت كني يا شايد بيشتر تو بقيه جاها طي كني متوجه ميشي كه اين تبعيض ها خيلي بيشتر يا كمتر ( به ندرت البته !‏) اعمال ميشن ... همون مثلي كه گفتي ... كوزه گر از كوزه ي شكسته آب ميخوره !! به نظر من ريشه ي همه ي اينا خودمونيم ... واسه تركا و لر ها جك مي سازيم و با نهايت خوشحالي واسه هم تعريف مي كنم ... ذهنيت درستي راجع به قوميت هاي كرد و خوزستاني نداريم ... اكثر امكانات رو ريختيم تو پايتخت كه همين باعث يك جانبه گرايي ديدگاهمون ميشه و خودش نوعي تبعيضه .. و و و خيلي چيزاي ديگه .... به هر حال اينم بگم كه من بچگي يه بار اومدم خوزستان كه چيز زيادي ازش يادم نيس متاسفانه !!!

    راستي تو كه اومدي وبلاگمون چرا تولد شينا رو تبريك نگفتي ؟‏ منتظرم ها .... فعلا ...

    فقط يك بار

    يك غربت

    كه گاهي سرك ميشكد

    از سر خوشه هاي خرما

    و مي آيد آن نسيم

    مي نوازد صورت كارون را

    مي خوابد در دل خاك

    كنار همه انان كه آرميدند

    آنان كه با مين هاي كمين كرده

    به سلاخي خدا رفتند ...

    آنان كه خس خس سينه هايشان

    هنوز لالايي شبانه كودكان كج و مووجشان است

    من زخمي از سر زمين برداشته ام

    به پيشاني ام مي كشم

    تا بنشام مُهر خوزستان را

    بر اين صورت خميده...

    دلم به طول سيم خاردارهايتان

    پاره پاره است

    صداي گريه هاي مدفون را

    اگر گوش بر خاك بگذاري

    هنوز هم واضح ميشنوي

    هنوز سبكبال ميشوي

    هنوز ديووانه پرواز ...

    به سبك آخرين خائنين اين خاك

    مي فروشم شعر هايم را

    به دكه هاي دشمن

    به سلام هاي غربت

    تا شايد بشنوند

    كوران و حسودان بميرند

    كه هنوز مي توان شنيد

    صداي جنوب را

    صداي تورا

    مي توان شنيد صداي خسته اي را

    كه از گلوي صبور جلگه

    خوزستان زنده است ...

    خوزستان زنده است ...

    خوزستان ...

    ...

    دوست ندارم بعد از اين نوشته شما و نوشته خودم حرف بزنم. خوندمش و اينجا هم از احساس نوشته هات، حس گرفتم و نوشتم ...

    خوزستانم حلالم كن ...

    يا حق ...

    .:. خيابان خسته را، خش خش جاروي پير مرد رفتگر بس است ... .:.

    سلام

    مي خوام يه چيزي رو بي پرده بپرسم

    راستشو ميگي؟

    شما فكر نمي كنيد يه مقدار كامنتهات و وب داريت بوي شايد بشه گفت يه جور خودپسندي ( متاسفانه كلمه بهتر الان به ذهنم نمي رسه ) رو ميده؟

    حتما ميگي واسه چي؟

    خودت فكر كن.... خوب و شاد باشيد

    سلام

    جالب بود

    موفق باشي

    به نام خدا

    قدم به قدم خاك سرزمين تو را مي بوسم ، خاكي كه به خون تپيدن لاله ها را در آن ديدم و بارها بارها اشك گرم و آه سرد خويش را نثارش ساختم .

    خوزستان مظلومي كه ديروز غريب بود و امروز غريب تر ، من هم مي دانم كه آب خرمشهر ،‏آبادان و اهواز قابل آشاميدن نيست و برق هم قطعي فراوان دارد. مي دانم در گرماي استخوان سوز خوزستان اين همه چه معنايي مي دهد.

    برادرم ، سربلندي نخلهاي سوخته و بي سر اروند شاهد اند كه تو و تمام شير مردان و شير زنان خوزستان مهربانت هميشه و در همه حال سرافراز خواهيد ماند .

    مقدمت را به وبگاه خويش گرامي مي دارم .

    سلام

    بغض فرو خورده ام را دوباره رو كردي و دل نوشته ات اين زخم عميق كهنه را دو باره تازه كرد...

    ديوارهاي شهر هنوز هم مي نالند

    از سوزش تركشهاي خمپاره...

    .... در خود خراب مي شود زيگورات

    و به افسانه ها مي پيوندد آپادانا

    و ضجه كه كارون مي زنددر عبور هميشه خود از اكسين

    آشفته مي شود خواب 1400 ساله محمد!

    و لوله هاي نفت

    كه بدبختي مي آورند از گچساران تا آبادان كرور كرور

    كو احمدي كه شق القمر كند؟!!

    ........ انفجار ... رها شدن بغض نقره اي

    خنده ام مي گيرد ...حتي خدا هم بازيمان مي دهد!!

    دوست عزيز هموطن ! ه ردو از يك تباريم و هردو زخم خورده يك رنج مشترك...و هر دو در پي احقاق برابري... يادم نمي ره حرف عزيزي رو كه در پاسخ به پرسش خبرنگاري كه گفته بود با اين سهميه بندي بنزين تكليف مردم مناطق گرمسيري مثل خوزستان چي مي شه؟ و او در پاسخ گفته بود : مردم خوزستان پر رو شده اند....

    اين داغ بر دل نشته عظيم تر از آنست كه در سخن بيايد... عيبي ندارد... بگذار بگويند هرچه كه مي خواهند.... و ما مي شنويم صداشان را... در حاليكه دهانمان پر از خاك و شبنم يخ زده است....

    همراه تو در بند بند اين سطور گريستم و هميشه خواهم گريست براي خوزستان كه در زير چكمه هائي لگد شد كه......

    درود بر تو

    آرزومند تمام آرزوهايت

    نوري نوروزي

    غروب كارون

    سلام

    من اين مطلبتونو خوندم و لايق جايزه گرفتن هم بود

    بهتون تبريك ميگم خوشحالم كه منتخب شده

    ممنون كه به من خبر داديد

    بازم تشريف بياريد

    يا حق

    ممنون که به ما سر زدي

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    انجمن مخالفان فرزاد حسني

    سلام

    متن قشنگي بود به دوباره خواندنش مي ارزيد چون فكر مي كنم يك بار ديگر اين مطلب را (كجايش يادم نيست) خوانده بودم

    اميدوارم هميشه موفق باشي

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >