باده ي صبح خزان از دم خوناب فغان،جست و بيرون زد و آتش به رخ مستان ريختگويي که ز مَستان خزان بر فلک مهر، زمستان باريدرفت تا ملک سپيد اميدليک آنجا نه ساغري، نه جامي و نه مستي!راه خود را کج کرد:ولي به راه کج نرفترفت انسوي کوه شعوربه دست خود ره آوردي مي آوردآن ره آورد تهي بود از خاکتهي از ابر و مه و باده ي مستان زمينيتهي از مستان زمينيتهي از مستان زمين...
سلام.
مث هميشه باز انتخابي قشنگ و اينبار شعري زيبا.
داداش غريب آشنا بدو بيا اينورا كه آپ كرده تايماز ما تا بگه كه از حق نشيد جدا.
دوست دارم
سلام
شعر زيبايي بود ممنونم كه خبرم كردي
اميدوارم هميشه موفق باشي
يا حق
سلام خوبي؟
نمياي وبم
آپم
بلاگ پر محتوايي داريد
خوشحال ميشم به بلاگ من هم سري بزنيد و نظرتون رو راجع به تبادل لينك بفرماييد
موفق باشيد
خيلي خيلي خوشحالم يک وبلاگ نويس خوزستاني رو ديدم
منم اهل همان سرزمينم گرچه فعلا براي تحصيل استان ديگري هستم که دوستش ندارم (تهران)
مطلب مربوط به خوزستان با احساس بود کم مونده بود مثل يک بچه اي که از مادر دور باشه گريه کنم آخرين بار بهار 85 خوزستان بودم ... بندر ماهشهر ، آبادان ، خرمشهر ، شوشتر و اهواز...
مسائل خوزستان با عقلانيت و درايت مردم خوزستان قابل حل هستن نه با اميد به مسولين بي کفايت ...
موفق باشين هم استاني عزيز
سلام آشناي نه چندان غريبه
چند سوال واسم پيش اومد : آسته مياي آسته ميري ،چرا ؟
پيونداي روزانه مهمترن يا دوتائي كه تو لينكستانتن ؟
فكر كنم تنبيه م كردي درسته ؟
با با جون خجالت داديا !!!!!!!!!!
نميدونم چي بگم
.........
..................
............................
...................................
................................................
............................................................
.........................................................................
.....................................................................................
اينا حرف توي مغزمه كه توي قلم و حرف نميگنجه .
موفق باشي.
به روزم
مياي ديگه؟
لينكت كردم تا ديگه گم نشي غريبه
در مورد شعرم خواهش مي كنم اصلا نيازي به اجازه نبود شما ازاديد
وخوشحالم كه خوشتون اومده
و
در پناه خدا
راستي دلتون واسه چي گرفته؟ خدا نكنه
ايشالا برطرف شده باشه
دل ديگه گاهي مي گيره گاهي ....
اما خوب بيشترش دست خودمونه
من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد
قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد