• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : مادر
  • نظرات : 63 خصوصي ، 88 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    سلام

    مگه مامانت چكار كرده؟

    هر كاري هم كه كرده باشه فقط ببخش تا خدا يه جور ديگه گره از كارت باز كنه البت خودت اينها رو ميدوني فقط بابت ياداوري بود

    باي

    اين كه گويد از زبانم راز كيست؟

    بشنويد اين صاحب آواز كيست

    سلام

    خيلي زيبا نوشته بودي

    حرف دل شايد خيلي ها را

    اميدوارم هميشه شاد و آرام باشي

    ?سلام محمد جون.خوبي؟؟؟؟ بلاخره امتحانام تموم شد فعلا هم خونه نشين شدم و منتظر جواب امتحانا. دعا کن واسه دانشگاه قبول شم وگرنه حالم بدددددجوري گرفته ميشه

    ?مطلبتو خوندم .يکدفعه به مدت يک هفته مامانم رفت خونه يکي از فاميلها که مريض بود و احتياج به مراقبت داشت.اولش با خودم گفتم آخخخخ جون واسه يه هفته کل امور دست منه و همه ازم حساب ميبرن ولي ديدم مادر بودن اشک آدمو در مياره اونجاست که فهميدم مامانا چي ميکشن و با وجود اين هيچوقت شکايتي ندارند.حالا اگه مامانم منو بکشه باز هم هيچي نميگم.

    ?شاد باشي

    سلام

    خوبي؟؟؟؟

    به خدا نميدونم چي بگم

    به خدادر شرايطي نبودم كه بيام نت...بدجوري زندگيم قاطي شد..خيلي بد..

    خودمم چه بلاها كه نيومد سرم...

    شرمندم به خدا

    اخه چي بگم...

    ببخش خيلي....به خدا نميدونم چي بگم...جز اينكه شرمندم...امشب برگشتم اونم با چه وضعي

    دعا كن زندگي روي خوشش رو نشون بده جبران ميكنم باور كن

    سلام!

    ببخشيد كه دير به كامنتتون پاسخ دادم!راجع به سوالتون بايد بگم كه بله پدربزرگم رو از دست دادم!

    اما اگه جسارت نباشه مي تونم بپرسم براي شما چه اتفاقي افتاده كه اي مطلبو نوشتيد؟!

    سبز باشيد و پايدار

    خدانگهدار./

    سلام من از طريق وب شيدا جون با وب شما اشنا شدم خيلي به دلم نشست مخصوصا شعراتون كه خيلي زيبا هستن ارزو مي كنم هميشه موفق و شاد باشيدو به خاطر قلم زيبايي كه داريد بهتون تبريك مي گم.
    سعي مي كنم كه قالب رو عوض كنم فقط بخاطر شما

    سلام همشهري

    ببخشيد يه دفعه رفتم و يه مدت نبودم.زندگي خيلي سخت شده بود.مي خواستم افكارمو سرو سامون بدم.فايده اي نداشت.بيشتر تو سر در گمي فرو رفتم!

    اينجوري نبينمت.دلم بد جور گرفت.چرا اينجوري هستي؟بعضي اوقات آدم يه اشتباهاتي ميكنه كه اگه ديگران هم فراموش كنن خود آدم نمي تونه فراموش كنه.

    بادعا كردن خدا هيچكيو نميكشه.اگه اينطور بشه من ازت جلوترم!!من به اين نتيجه رسيدم كه به جاي دعا كردن واسه مردن از خدا بخوام راه درست زندگيو بهم نشون بده و كمكم كنه كه از چاله به چاه نيفتم.

    من بلد نيستم كسيو آروم كنم.يه نفرو ميتونستم آروم كنم كه الان واسش شدم سوهان روح.دوست ندارم اينجوري باشي.اي كاش كاري از دستم بر ميومد.

    پيشم بيا.

    سلام من امدم ببخشيد كه با تاخيره .

    مامان ها را گاهي اوقات با همه مهربونياشون نميشه فهميد. اما مهم اينه كه حرمتشونو نگه داشتي.

    موفق باشي دوست هم استاني

    سلام داداشي

    خوبي؟

    نبينم ناراحت باشييييييييييييييييييييييي

    چي شده داداشي؟

    چرا از دست مامانت ناراحتي؟

    اكثر مادرا خوبي بچه هاشونو مي خوان.فكر نكنم براي كاراشون دليل غير منطقي داشته باشن.

    داداشي جون مي دونم كه چقدر سخته كسي رو كه دلتو شكونده به همين زودي فراموش كني ولي باز بهتره كه از ته دل ببخشيش.

    شايد سخت باشه ولي امكانش هست

    فعلا

    آجي كوچيكت سميرا

    سلام دوست عزيز
    خوبي ؟
    من هادي هستم وبلاگ با حالي داري من که خوشم اومد خوشحال ميشم به من هم سري بزني .
    به اميد ديدار...
    منتظرم....

    سلام دوست خوبم

    يك شاخه رز سفيد تقديم تو باد

    رقصيدن شاخ بيد تقديم تو باد

    تنها دل ساده ايست سرمايه ما

    آنهم شب عيد تقديم تو باد

    امشب شب تولد بچه محلمونه فكر ميكني بهترين هديه به آقا علي بن موسي الرضا چيه ؟؟؟

    rasti in eshterake webet chie man esmamo neveshtam vali nemidoonam chie????

    age mishe ahange webetam avaz kon chon hardafe ke miam koli gerye mikonam

    khahesh mikonam avazesh kon

    اين شعر رو امروز در شماره ي چند روز قبل روزنامه جام جم خوندم و ناخوداگاه ياد شما افتادم. قسمت هايي ازش رو براتون مي نويسم:

    چقدر آشنا مي نمايي غريبه

    بگو از کجا از کجايي غريبه

    در اين شهر و اين شب چه بي سرپناهي

    نداري مگر آشنايي غريبه

    دل نخل ها تازه شد از عبورت

    مگر تو وليّ خدايي غريبه؟

    غبار کدامين سفر بر تو مانده است

    که گرد از دلم مي زدايي غريبه؟

    تن شهر بوي تو را مي دهد آي!

    تو جان کدام آشنايي غريبه؟

    شعر از اين طولاني تر بود و منم از نوشتنش منظور خاصي ندارم. هدف خوشحال کردن شماست.

     <      1   2   3   4   5    >>    >