اگر به دنبال مجالي براي تحول حال هستي، بيا تا دعوت غروب فكه را اجابت كنيم.و پاي آيه هاي فتح المبين بنشينيم و به روح مرده خود فاتحه اي بخوانيم. بيا با يك كوله پشتي پر از«راهت را ادامه مي دهم» برويم بر سر مزاركساني كه افسانه خون و جنون را در تك اپيزود عشق بر روي پردهحقيقت آوردند. بيا اين بار دل را به ياري عقل بخوانيم شايد بتوان درك كرد ملازمه بين «از خود گذشتن» و «تا اوج خدا رفتن» را. بيا! بيا تا دعوت فكه را پاسخ گوييم.چقدر زيبا مي شود اگر برگ هاي آغازين سررسيد سال نو بودو كوهه و رنگ شلمچه به خود گيرد. آري رنگ شلمچه،رنگ طلائيه، رنگ شوش و فكه و بستان و چزابه.همان رنگ خدا.