سلام
كهكشان دل آپ شد
منتظرتون هستم
سلام ببخشيد چون اون وبلاگم رو عوض کردم +لينکت هم کردم راستي تو که اين همه شعر بلدي چرا رپر نميشي
پس خوشحالم خيليم خوشحالم
منتظرم منتظر ادامششششش
ادامه بده
خدانگهدار
اولا قالب جديد مبارک
قشنگه
بعد هم مرسي که به ما خبر دادين
خوشحال شديم
بازم ميايم به وبتون
راستي لينک ما کو؟؟؟تو تغيير قالب جا موند؟؟؟؟
اميدوارم خوب باشي
من مدت هاست به دنبال يه جوابم
عشق چيه
زندگي چي؟ وجود داره ؟ حقيقت چي هست نمي دونم
اين روزا خيلي زياد دورنگي مي بينيم كه ديگه سخته باور حقيقت
ممنون كه خبرم كردي ببخيش كه دير اومدم
سلام...
راستي حقيقت چيه؟....
يكي بهم گفت كه هيچ چيز حقيقت نداره... همه چيز بيخوديه... من هم باورم شد. مي دونيد چرا؟ آخه اون خودش روشنفكر بود
آره هيچ چيز نيست...
اما زياد هم به اين مسئله معتقد نيستم چون خيلي چيزها حقيقت داره... مثل خدا
salam
mamnoon ke khabar dadi!
shoma ras migid vay be roozi ke haghighat doroogh beshe
vaghean chi mishe?
albatr alan ham ke haghighat raste doroogh jelve midan
bazam mamnoon ke sar zadi.rasti aslan maile man resid?
bazam bia
ya hagh
ممنون كه سر زدين نمي دونم چي بگم ولي
هميشه ميگن حقيقت تلخه پس تلخه ديگه
قرار بود يه ايميل واسه من بفرستي چي شد؟
مي دوني چند وقته من منتظرشم
منتظرم
ممنون از احوال پرسي هاي شما. خدا رو شكر بهترم.
حقيقت فرياديست كه بايد آن را در سكوت شنيد...
حقيقت يعني زندگي
مهم اينه كه چطوري بهش نيگاه ميكني
اگه هميشه فكر كني كه زيباست
زيبا ميشه
خواهي نخواهي
به زيبايياش نيگاه كن
در عشق هم رويا بساز
چه ايرادي داره با رويا زندگي كن
با افسانه
آرزومند آرزوهاي سبزت
سلام..
دروغ خود حقيقتي است ...باور كردن هر چيزي حقيقي رو بهت ميده..حتي باور خود حقيقي است
درسته؟
يا حق
نميدونم چي بگم فقط يه چيزي
احساس مهمه نميشه انكارش كرد ولي مهتر از اون كسر عقل بر احساسه كه بايد بزرگتر از يك باشه
سلام آشناي غريبه
خوشحالم ازينكه بازم منو به بزم دل نوشته هات دعوت كردي و خوشحالترم ازينكه دوباره با قلم توانات ، يه درد مشترك رو به در قالب الفاظ ياد آور شدي تا يادمون باشه كه هميشه اين چيزي كه هستيم و اين جايگاهي كه داريم ، شايد حقمون نبوده ، شايد قصوري شده و شايد برعكس چون يه شب سرد زمستوني به واسطه پرداخت اندك پولي كه به اون پسر بچه اي كه از فرط سرما گونه هاش مث لبوي دوره گرداي زمستون سرخ شده بود در ازاي دريافت چند شاخه گل پلاسيده اي كه به شايد نمي شد حتي يه نيم ساعتي هم استفاده كرد و به قول عوام ، بيشتر ، اين خريد جنبه معنوي داشت ، قسمتمون شده ، نمي دونم !...
و اما شايد دونستن اينا كار من و تو نباشه و وظيفه ما اينه كه در زيبائي گلسرخ غرق بشيم و شناسائيشو بسپاريم به دست اهلش .
به واسطه همون دلاي مهربوني كه بين تو و خدات بود منم از خدا مي خوام كه حق حقيقت وجودي خودشو به من و اونائي كه جوياي حقيقتند رو بشناسونه .
بــا هوس عاشــق آن چشمـه نوريـم هنـــوز واي و صـد واي کزين مرحله دوريم هنـــوز
ديگــران رهسپـرثـابت سيــاره شدنــــد مـا بريـن خـاک سيـه مست غروريـم هنـــوز
نـه کمـال ازدگران ونـه نقصـان در خويش اي زمـان آينه بگــذار که کـوريم هنـــوز
زنـده کش بـوده و بـا مـرده پرستـي شاديـم ايـن گـواهيست که مـا طـالب گـوريم هنـوز
تکيـه بـر کـار پـدر کـرده و بيـکار شديـم خــرم از فاتحــه اهــل قبـوريــم هنـــوز
دوزخـي تـا نبـود سـوي عبـادت نـرويــم چـه توان کـرد کـه مـا طـالب زوريـم هنوز
راحت خويشتــن از دست قضـا مي جوئيـم تشنـه لب بـر سر ايـن برکـه شوريـم هنـوز
يا علــــــــــــي