• وبلاگ : غريب آشنا
  • يادداشت : شاسوسا
  • نظرات : 18 خصوصي ، 98 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + غزل 
    سادگي را
    من از نهانِ يک ستاره آموختم
    پيش از طلوعِ شکوفه بود شايد
    با يادِ يک بعداز ظهرِ قديمي
    آن قدر ترانه خواندم
    تا تمامِ کبوترانِ جهان
    شاعر شدند.


    سادگي را
    من از خوابِ يک پرنده
    در سايه‌ي پرنده‌يي ديگر آموختم.
    باد بوي خاصِ زيارت مي‌داد
    و من گذشته‌ي پيش از تولدِ خويش را مي‌ديدم.
    ملايکي شگفت
    مرا به آسمان مي‌بُردند،
    يک سلولِ سبز
    در حلقه‌ي تقديرش مي‌گريست،
    و از آنجا
    آدمي ... تنهاييِ عظيم را تجربه کرد.


    دشوار است ... ري‌را
    هر چه بيشتر به رهايي بينديشي
    گهواره‌ي جهان
    کوچک‌تر از آن مي‌شود که نمي‌دانم چه ...!


    راهِ گريزي نيست
    تنها دلواپسِ غَريزه‌ي لبخندم،
    سادگي را
    من از همين غَرايزِ عادي آموخته‌ام.